English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7933 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
apicultural U مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
apiarian U مربوط به پرورش زنبور عسل
culture of bees U پرورش یا تربیت زنبور
apiculture U پرورش زنبور عسل
apiarist U پرورش دهندهء زنبور عسل
beekeeper U پرورش دهندهء زنبور عسل
bee-keepers U متصدی نگهداری از زنبور عسل
bee-keeper U متصدی نگهداری از زنبور عسل
educational U مربوط به اموزش و پرورش
piscicultural U مربوط به پرورش ماهی
maintenance calibration U تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
sericulture U پرورش کرم ابریشم پرورش نوغان
automatic data processing system U سیستم پرورش خودکاراطلاعات سیستم پرورش اطلاعات کامپیوتری
corrective maintenance U نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
education U پرورش اموزش و پرورش
rabbitry U محل پرورش خرگوش اهلی پرورش خرگوش
maintenance U تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
intelligence process U جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات
humble bee U زنبور
wasps U زنبور
wasp U زنبور
honeybees U زنبور عسل
drone U زنبور عسل نر
droned U زنبور عسل نر
I was stung by a wasp. U زنبور نیشم زد
drones U زنبور عسل نر
droning U زنبور عسل نر
bee-keepers U زنبور پرور
bee-keeper U زنبور پرور
vespal U وابسته به زنبور
yellow jacket U زنبور زرداجتماعی
vespiary U لانه زنبور
hive U دسته زنبور
hornets U زنبور سرخ
apiphobia U زنبور هراسی
hornet U زنبور سرخ
honey bee U زنبور عسل
honeybee U زنبور عسل
bumble bee U زنبور درشت
humble bee U زنبور درشت
vespid U زنبور درشت و سرخ
carpenter bee U زنبور چوب سوراخ کن
bee U مگس انگبین زنبور
bees U مگس انگبین زنبور
apiculturist U پرورنده زنبور عسل
waspishness U زنبور وار نیش دار
waspish U زنبور وار نیش دار
apian U وابسته به زنبور عسل یامگس
vespiary U اجتماع زنبوران دستهای زنبور
mason wasp U زنبور غیر اجتماعی لانه زی
program loans U قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
tactically U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactical U مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference U روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
bioclimatic U مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance U دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
apivorous U زنبورخوار تغذیه کننده از زنبور عسل
genital U مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory U مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
foulbrood U بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
supervisory U مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
clochan U [ساختمان مدور ایرلندی که شبیه کندوی زنبور عسل بود.]
cultures U پرورش
nurtured U پرورش
nurtures U پرورش
floriculture U پرورش گل
culturing U پرورش
fosterage U پرورش
upbringing U پرورش
nurture U پرورش
nurturing U پرورش
training پرورش
breeding U پرورش
pedagogy U پرورش
nourishment U پرورش
cultivation U پرورش
culture U پرورش
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical U مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic U مربوط به صدا مربوط به سامعه
pisciculture U پرورش ماهی
self culture U پرورش نفس
ser U پرورش نوغان
silviculture U پرورش جنگل
bring up U پرورش دادن
self cultivation U پرورش نفس
aviculture U پرورش مرغ
p.exercise U پرورش بدنی
body building U پرورش اندام
mariculture U پرورش دریازیان
unbred U پرورش نیافته
germiculture U پرورش میکروب
body-building U پرورش اندام
mental discipline U پرورش ذهنی
data processing U پرورش اطلاعات
education U اموزش و پرورش
character training U پرورش منش
ostreiculture U پرورش صدف
swannery U محل پرورش قو
breeding U پرورش حیوانات
fostering U پرورش دادن
foster U پرورش دادن
fosters U پرورش دادن
fostered U پرورش دادن
processes U پرورش دادن
process U پرورش دادن
educationists U متخصص اموزش و پرورش
educationists U کارشناس اموزش و پرورش
educationist U متخصص اموزش و پرورش
educationist U کارشناس اموزش و پرورش
educationalists U کارشناس اموزش و پرورش
educationalist U کارشناس اموزش و پرورش
animal husband U پرورش جانوران اهلی
falconers U پرورش دهنده شاهین
viniculture U پرورش انگور شراب
f.education U پرورش واموزش دختران
comparative education U اموزش و پرورش تطبیقی
manpower development U پرورش نیروی انسانی
nature nurture controversy U مجادله سرشت- پرورش
child rearing practices U شیوههای پرورش کودک
calf machine U دستگاه پرورش عضله
poulterer U پرورش دهنده طور
rosarian U پرورش دهنده گل سرخ
ser U پرورش کرم ابریشم
falconer U پرورش دهنده شاهین
silviculturist U ویژه گر پرورش جنگل
special education U اموزش و پرورش استثنایی
guardian by nurture U قیم بعلت پرورش
education department U اداره آموزش و پرورش
hennery U مزرعه یا محل پرورش مرغ
haute ecole U پرورش اسب در سطح عالی
upbringing U روش اموزش و پرورش بچه
sericulturist U پرورش دهنده کرم ابریشم
incubator U محل پرورش اطفال زودرس
ranch U در مرتع پرورش احشام کردن
ranches U در مرتع پرورش احشام کردن
sericultural U وابسته به پرورش کرم ابریشم
incubators U محل پرورش اطفال زودرس
distance angle U زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
range component U عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
xenial U مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
thremmatology U علم پرورش گیاهان وجانوران اهلی
wooler U جانوری که بخاطر پشمش پرورش مییابد
orthogenesis U اصلاح و پرورش نژاد درطی زمان
green thumbed U کسیکه در پرورش گیاهان شانس و استعدادخوبی دارد
foliage plant U گیاهی که برای برگش پرورش دادن شود
alma mater U مدرسه یا دانشگاهی که شخص در آن پرورش یافته است
inbreed U پرورش دادن از جانوران هم تیره تخم کشیدن
live stock U مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
livestock U مواشی وگاووگوسفندی که برای کشتاریافروش پرورش شود احشام
linebreeding U پرورش نژاد انسان یا حیوان درجهت یا هدف معینی
beef cattle U گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
civil appropriation U اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
standard bred U اسب امریکایی پرورش یافته برای مسابقه سرعت واستقامت
safe guard U نگهداری
safe keeping U نگهداری
maintenance U نگهداری
sustenance U نگهداری
storage U نگهداری
protection U نگهداری
retinue U نگهداری
retinues U نگهداری
landing, storage, delivery U نگهداری
custody U نگهداری
retention U نگهداری
internment U نگهداری
guarding subsidy U حق نگهداری
preservation U نگهداری
keeping U نگهداری
detention U نگهداری
detentions U نگهداری
upkeep U نگهداری
holding U نگهداری
conservation U نگهداری
guardianship U نگهداری
detainer U نگهداری
sustention U نگهداری
sustentation U نگهداری
formulae U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas U مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
maintenance period U دوره نگهداری
restraints U نگهداری خودداری
conserves U نگهداری کردن
granfather file U نگهداری می شوند
preventive maintenance U نگهداری پیشگیری
preventive maintenance U نگهداری حفافتی
account U نگهداری حسابها
preventive maintenance U نگهداری پیشگیرانه
maintenance functions U کارکردهای نگهداری
maintenance cost U ارزش نگهداری
interludes U نگهداری مقدماتی
record keeping U نگهداری سوابق
maintenance status U وضعیت نگهداری
field maintenance U نگهداری در صحرا
levels of maintenance U ردههای نگهداری
program maintenance U نگهداری برنامه
maintenance cost U هزینه نگهداری
Recent search history Forum search
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1سلام دوستان . یک سوال داشتم.در عبارتی که نوشتم از کجا باید بفهمیم که کلمه طراحی به کل جمله برمی‌گردد یا فقط به piping
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
2تعریف فونتیک چیست؟
1معنی کنید: Residential Demand Side Management
1life cycle ceremonies
1It's not business to you
1afterbody and a forebody; at least one activatable flow effector on the missile or aircraft afterbody;
2شما اهل کجا هستید
1offshoring
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com